فاصله یک باران ست
و خیالت که مرا
از پنجره می گیرد
و می برد
قدم زنان تا عشق
می رسم به تو
با تن پوشی از آغوش
و دست هائی پر از
طراوت اوّلین سلام
گل سرخی
که گلبرگ گلبرگ
در صدای عطرها
هجا می کند تو را
میان منُ تو
فاصله یک باران ست...